میکل آنژ هنرمندی نقاش و تندیس ساز بود. استغداد او در هنر بی نظیر بود و زبانزد خاص و عام بود. میکل آنژ در ابتدا آثار هنری دیگر را کپی میکرد و از همین طریق بود که به این شهرت رسید. داستانی که در ادامه می خوانید داستان مجسمه از سری داستان های زندگی میکل آنژ است
داستان مجسمه
داستان مجسمه میکل آنژ از این قرار است. میکل آنژ در حال انجام آخرین کارها روی یک مجسمه بود که دوستی صدایش زد. میکل آنژ مشغول بود و متوجه او نشد. او رفت و بعد از مدتی برگشت و میکل آنژ را دوباره صدا زد. میکل آنژ هنوز بیتوجه به اطراف مشغول کار بود.
دوست میکل آنژ با صدایی بلند و با تعجب گفت: از چند ساعت قبل تا الان چکار میکنی؟ وقتت را بیهوده میگذرانی!»
میکل آنژ پاسخ داد: به هیچ وجه، من این بخش را دستکاری کردم و صیقل دادم. ظاهر این قسمت را نرمتر کردم و عضلات را مشخصتر کردم. شکل بهتری به لب دادم و به این اندام انرژی بیشتری دادم.»

داستان مجسمه میکل آنژ
دوستش گفت: خب، اما اینها همه جزئیات هستند.»
میکل آنژ گفت: ممکن است این گونه به نظر آید اما جمع شدن این جزئیات با هم، کمال را در کار من به وجود میآورد و کمال هیچ یک از این جزئیات نیست.»
جزئیاتی درباره چیزهایی که درباره میکل آنژ نمیدانید!
میکل آنجلو برناروتی یا میکل آنژ متولد ۶ مارچ ۱۴۷۵ در شهر کاپرزه، ایتالیا، نقاش، تندیسگر و معمار دوره رنسانس بود. در طول بیش از ۷۰ سال عمر کاری، او به شهرتی افسانهای دستیافت و نامش همچمون پادشاهان و پاپهای آن دوره در زمزه مردان رنسانس» قرار گرفت. مجسمه داوود» و پیتا (Pietà)» و سقف کلیسای سیستین» از جمله شاهکارهای هنری به جا مانده از اوست. امسال ۵۴۰ سال تولد اوست، چند حقیقت جالب درباره هنرمندی یاد بگیرید که گاه او را مرد الهی» مینامند.
۱. در نوجوانی یک رقیب حسود بینی او را شکسته است
در دوران نوجوانی، میکل آنژ را به خانه لورنزو د مدیچی (Lorenzo de’ Medici)، که بعدها یکی از معروفترین حامیان هنر اروپا شد، فرستادند تا به تحصیل و زندگی مشغول شود. نقاشی قلم و قلمموی او به سرعت پیشرفت کرد به طوری حسادت بسیاری از همدورهایهایش را برانگیخت.
یکی از همین رقبای جوان به نام پیترو توریجانو، به قدری از استعداد استثنایی میکلآنژ (و احتمالا زبان تند و تیزش) خشمگین بود که با ضربهای محکم بر دماغش، میکل آنژ را برای همیشه بدقیافه کرد.
موفقیت میکل آنژ
۲. موفقیتش بعد از تلاشهای ناموفق در کلاهبرداری هنری بود!
میکلآنجلو وقتی کار هنریاش را شروع کرد، به تقلید از یک هنرمند باستانی یونانی پرداخت. البته آثاری که در آن دوران خلق کرد، پس از مدتی گم شدند!
در آن زمان، کارفرمای هنریاش لورنزو د مدیچی به او گفت که اگر این آثار را به گونهای کپی کنی که قدمتشان را نشان دهد من آن را به رُم خواهم فرستاد و اذعان خواهم داشت که یکی از آثار تازه پیدا شده از زیر خاک است. آنگاه به قیمت بالایی خواهیم فروخت و سود بسیار خواهی کرد.» میکل آنژ موافقت کرد و این کلاهبرداری هنری را به بهترین نحو انجام داد و اثر را به کاردینال رافائلو ریاریو (Raffaele Riario) فروختند.
اما ریاریو پس از مدتی شایعاتی شنید و اثر را پس فرستاد و پولش را بازپس گرفت. اما در عین حال تحت تاثیر استعداد میکل آنژ قرار گرفت و او را به خانهاش در رُم دعوت کرد تا با او ملاقاتی داشته باشد.
این هنرمند جوان پس از چند سال درنگ، موفق به دریافت کمک هزینه برای ساخت
اولین اثر ثبت شده هنریاش مجسمه پیتا» شد.
ساخت تندیس داووذ

داستان مجسمه هنری
۳. او تندیس داوود» را از تکهای سنگ مرمر دور انداخته شده، ساخت!
میکلآنژ به دلیل حساسیتهای زیادش به انتخاب سنگ مرمر بسیار معروف بود.
اما برای ساخت مسجمه معروفش داوود» او از تکهای از سنگ مرمری استفاده کرد
که از کار یک هنرمند دیگر باقی مانده بود و به گفته آن هنرمند بهدرد نخور بود.
۴۰ سال قبلتر، تکه سنگی بزرگ که به il Gigante» معروف بود برای ساخت تعدادی مجسمه برای کلیسای فلورانس استخراج شده بود ولی در طول زمان بدون استفاده مانده و رها شده بود. این سنگ در طول سالها در معرض المانهای مختلف قرار گرفته بود و تا حدودی سخت و آسیبدیده شده بود.
میکل آنژ در سال ۱۵۰۱ ساخت مجمسه داوود را روی این سنگ آغاز کرد و یکی از
درخشندهترین آثار هنری را به وجود آورد.
مطالعات جدید نشان میدهد که کیفیت نامناسب سنگی که برای ساخت تندیس داوود
به کار رفته، باعث میشود که نسبت به مسجمههای مشابه سریعتر از بین رود.
کارهای هنری میکل آنژ
۴. کارهای هنری میکل آنژ در زمان ۹ پاپ مختلف کلیسای کاتولیکاند
از ابتدای سال ۱۵۰۵، میکل آنژ برای ۹ پاپ مختلف کار کرد از جولیوس دوم
تا پیوس پنجم. وسعت آثار او برای کلیسای واتیکان بسیار گسترده است؛
از دستگیرههای تزئینی برای تخت خواب پاپ تا ۴ سال تلاش برای نقاشی
روی سقف کلیسای سیستین.
البته کارکردن با این کارفرماهای مقدس همیشه هم جذاب نبود! در این بین
رابطهاش با پاپ جولیوس دوم با فراز و نشیب بیشتری همراه بود. یا مثلا
برای ستخت سردری از مرمر برای لئوی پنجم، ۳ سال زمان صرف کرد
و سرانجام پاپ پروژه را مختومه اعلام کرد!
در این میان کار کردن با پاپ پاول سوم، برایش لذتبخشتر بود؛ در این زمان بود که
نقاشی قضاوت نهایی (Giudizio universale)» را یک فرسکوی زیباست بر
دیوار کلیسا به تصویر کشید.
یکی بود و هزار و یک بوم
درباره این سایت